تأخیر

هنوز فرصت نکرده ام سفرنامه ی قبلی ام را تکمیل کنم اما یک سفر دیگه هم رفتم و برگشتم!

دلم می خواست می توانستم خیلی از تجربیاتم را اینجا بنویسم:

از کلاس مایا و دنیای سه بعدی انیمیشن.

از دکتر مشاورم که بهم زندگی دوباره داد.

از کار توی شرکت و همکاران هنرمند!

از تدریس برای هنرجویان انیمیشن و یادآوری دوران دانشجویی خودم.

فهرست وار نوشتم که هر وقت توانستم دوباره به اینجا سر بزنم، موضوعات را به خاطر بیاورم و مفصل درباره شان بنویسم.

وضعیت آخر

من یک انسانم. تو یک انسانی. بدون وجود تو، من انسان نیستم زیرا فقط از راه ارتباط با تو این زبان امکانپذیر است و فقط از راه زبان است که تفکر امکانپذیر است و فقط از راه تفکر است که انسانیت امکانپذیر است. تو مرا مهم ساخته ای. بنابراین من مهم هستم و تو هم مهم هستی. اگر من تو را بی ارزش کنم، خودم بی ارزش می شوم. این منطق وضعیت "من خوب هستم ـ شما خوب هستید" است. تنها از طریق این وضعیت است که ما انسان هستیم و شیء نیستیم. بازگرداندن بشر به مکان حقهء خودش مضمون رستگاری یا اتحاد یا روشنگری و اساس تمام دینهای بزرگ جهان است. لازمه ی این وضعیت آن است که ما همه نسبت به یکدیگر و برای یکدیگر احساس مسئولیت کنیم و این مسئولیت ادعای نهائی ما بر یکدیگر و بر تمام نوع بشر است. (ص ۲۷۸)

"اعتراف" به گناه بدون تغییر بنیادی، یک بازی است. (ص ۲۸۴)

تروبلاد می گوید که ایمان، یک جهش کورکورانه در میان هیچ نیست، بلکه گام برداشتن در پرتو روشنایی معلوم است. (ص ۲۹۸)

یک جامعه نمی تواند بدون تغییر افرادش تغییر کند. (ص ۳۲۵)

* کتاب وضعیت آخر ؛نوشته ی تامس ا. هریس؛ ترجمه ی اسماعیل فصیح