اندر مطالعه!

بعد از دو ماه درگیری درونی به احساساتم کات دادم؛ به خودم گفتم آدمک جان دیگه کافی یه؛ باید خودت را جمع و جور کنی و به زندگی و اهدافت جدی تر بپردازی؛ یادم اومد در این مدت عادت مطالعه های مداومم را فراموش کردم؛ اونم من که تصور زندگی بدون کتاب برام خیلی سخته؛ زمانهایی که نمی تونم کتاب بخونم احساس می کنم راکد شدم؛ اندیشه هام جریان نداره و تخیلاتم هرز می ره. مطالعه بهم آگاهی می ده نسبت به جهان پیرامونم و مهمتر از همه نسبت به دنیای درونم. هر سطری که می خونم خودم (افکار و عقاید و اعمالم) را نسبت بهش می سنجم و این باعث می شه بیشتر آدمک را بشناسم و پاسخ سئوالاتم را سریعتر بگیرم.


در پی تصمیمات جدی برای مطالعه کردن دو کتاب در دست احداث دارم:

۱. هنر زندگی؛ نوشته ی ویلیام هارت؛ نشر مثلث :

این کتاب را خودم انتخاب نکردم؛ چند وقت پیش که آرامشم شدیدا بهم خورده بود برای رفتن به مراقبه ی ویپاسانا اقدام کردم اما چون ظرفیت این دوره تکمیل شده بودم نتونستم ثبت نام کنم؛ فقط این کتاب را بهم دادند که بخونم و با دوره بیشتر آشنا بشم در ضمن بهم گفتند مراقبه گر حداقل یک ماه قبل از مراقبه نباید با هیچ بحرانی روبرو شده باشه و من باید صبر کنم تا دوره ی بحران را رد کنم و بعد از آرامش نسبی برای مراقبه برم.

هنوز کتاب را کامل نخوندم اما از این ۱۳۳ صفحه ای که در این دو روز خوندم خیلی خوشم اومده؛ تعالیم بودا را خیلی ساده و روان توضیح داده؛ حتی اگه نخواهید به دوره های مراقبه برید خوندن این کتاب خالی از لطف نیست.


۲. کته کلویتس؛ نوشته ی علی اصغر قره باغی؛ نشر کتاب زندگی : 

چند روز پیش که داشتم بین قفسه های کتابخانه ی عمومی می گشتم این کتاب نظرم را جلب کرد؛ من چندین ساله که با هنر خانم کته کلویتس (Kathe Kollwitz) آشنا هستم و آثارش به نظرم فوق العاده قابل احترامه، اما هیچ وقت در مورد زندگیش و علل بروز هنرش چیزی نمی دونستم. با دیدن این کتاب وسوسه شدم مطالب بیشتری درباره ی هنرمند مورد ستایشم بدونم مخصوصا که تدوین کتاب را آقای قره باغی به عهده داشته و با کتابهایی که قبلا از ایشون خوانده ام مطمئن بودم این کتاب هم، نثر روان و منظمی خواهد داشت و اشتباه هم نکرده بودم. دیروز یه نفس ۲۰۰ صفحه از این کتاب ۲۹۰ صفحه ای را خوندم اینقدر این کتاب و سرگذشت این خانم گیراست که بعضی اوقات حتی دلم نمی آمد پلک بزنم. قبل از خوندن این کتاب به آثارش علاقه داشتم و بعد از خوندن کتاب عاشق خودش و شخصیتش شدم. زنی که با تمام محدودیت ها و تبعیض های جنسیتی اواخر قرن نوزدهم جامعه ی آلمان و محرومیت ها و مصیبت های جنگ جهانی اول و دوم در اوایل قرن بیستم دست و پنجه نرم می کنه، تا بعدها در تاریخ هنر عنوان "یگانه ترین و بزرگترین هنرمند زن نیمه ی اول قرن بیستم" را به خودش اختصاص بده. خوندن این کتاب تلنگر محکمی به خواننده اش میزنه حتی اگه هیچ علاقه ای به هنر و هنرمند نداشته باشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد