در زندگی آموختم هرگاه خانه ای از برف ساختم هرگز برای آب شدنش گریه نکنم.
امروز عصر خیلی اتفاقی این جمله را در روزنامه ی نیازمندی ها خواندم! به شدت تکانم داد. احساس کردم مفهوم جمله ی فوق بسیار به زندگی خصوصی امسال من می تواند ارتباط داشته باشد؛ با یک نگاه اجمالی و یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسیدم در سالی که گذشت من خانه ی رویاهایم را روی برف و از جنس برف ساخته بودم؛ و در تمام مدتی که خانه ام ساخته می شد برای ایام آب شدنش پریشان بودم و اشک می ریختم! رویای زیبای من تبدیل به کابوس شب هایم شده بود؛ تا اینکه بالاخره آن روز فرا رسید و خانه ی برفی ام نابود شد. طی شدن این پروسه از من بهای سنگینی گرفت و سلامت جسم و جانم را به خطر انداخت؛ اما انگار چشم هایم پس از مدت ها باز شد؛ از همه ی هراسی که برای از دست دادن خانه ی برفی ام داشتم آسوده شدم و از آن پس دیگر هرگز برای آب شدنش گریه نکردم؛ هرگز.
سلام به شما دوست عزیز
شما به ستاپ دعوت شدید
منتظر حضور گرمتان هستیم