۹ فروردین ۱۳۸۷
همیشه به نگارگری ایران به دیده ی احترام نگریسته ام اما هیچگاه نمی دانستم چه چیز این نگاره ها مرا اینگونه مجذوب خود می کند تا اینکه بحث نور و رنگ برایم جدی شد و این بار با چشمانی دیگر به نگاره ها نگریستم و دریافتم "در نگارگری ما، ساختار کمپوزیسیون اصلا بر اساس روابط رنگی شکل گرفته است."(۱)
"... هنرمند همه چیز را از بالا می بیند در یک نور، که این نور به پرده اضافه نشده است. این نور در درون رنگهاست؛ یعنی رنگ، نور را با خودش دارد. رنگ در نگارگری هرگز تاریکی ندارد و وقتی می خواهد قوی تر شود، نیرومندتر می شود."(۲)
و همانگونه که آیدین آغداشلو می گوید:"رنگهای درخشان و جادویی و نفس گیر. نظیری برای درک و شناخت نگارگران قدیم ایرانی از کاربرد و تاثیر رنگ، در جهان شرق، سراغ ندارم. جادویی تمام و کمال است."(۳)
"نگاره های سنتی ایران مثل یک دنیای کوچک از گل های همیشه بهار، همراه با نسیمی فرح بخش و انسان های باوقار و نور تابناک، بیننده را به تفرج و نشاط هر چه بیشتر دعوت می کنند." (۴)
آریاسپ دادبه می نویسد:"در کمال شگفتی تصاویر مینیاتور ایرانی فقط از طریق رنگها و نورهای خود، بدون هیچ اشاره ای به بهشت زمینی یا ملکوتی، بهشتی هستند و جلوه گاه سرشت هستی. در این آثار نور منبع بیرونی نیست، حتی انعکاس یا بازتاب چیزی هم نیست، نور از درون ذات اشیاء می آید و چهر حقیقت را در محتوای معنای جمال بر پرده دیدار می کشد. ...نقاشان شرق و بخصوص نقاشان ایرانی ستایش کنندگان نورند نه سنجش کنندگان؛ و به شفافیت ناب دست می یابند و می توانستند آنچه را که به موجودات و اشیاء عالم مشهود، جان می بخشد افشا کنند. این ستایش نور که در شیوه نقاشی ایرانیان با کاربرد رنگ های فام دار میسر می شد سابقه اش به هزاره های پیش از میلاد می رسد."(۵)
"... در دین ایرانیان باستان سمبول آنقدر نزدیک و مستقیم در نظر گرفته می شود که نور به عنوان خدای حاضر و زنده مورد ستایش قرار می گیرد."(۶)
"زرتشت خود قاصد نور بود با مجمری بهشتی و آتشی که ظلمت را به گریز وامیداشت... درگاهان زرتشت کشمکش دائمی است میان روشنایی و تاریکی، و راستی و دروغ با آرزویی برای دیدن حقیقت."(۷)
"آنچه از تفکر و اعتقادات کهن ایرانی در شاهنامه جاودانه شده است همان بینش مثبت و خوشبینانه معطوف به پیروزی نور بر تاریکی است. دو مفهوم اساسی نور و تاریکی که اساسا به مذاهب و آیین کهن ایرانی تعلق دارد پیشتر از این نگاره ها در فرهنگ کهن ایرانی و آموزه های مانی نقاش ظاهر شد. سرنمون جاودانگی غلبه نور بر تاریکی با گذشت زمان به الگوی درونی و پایدار جان ایرانی تبدیل شده و هنوز هم در زندگی و اندیشه و رسوم مردم امروز دیده می شود." (۸)
"مانی نور را جوهری الهی و قابل ادراک می دانست که از شعور و ماده کاملا متفاوت است و خاصیت تجلی و تظاهر دارد. شیخ شهاب الدین سهروردی به نورالانوار اشاره می کند و آن را نور اصلیه می داند که هر نوع روشنایی از آن زاده می گردد."(۹)
مهدی حسینی در مقاله ای در باب شاهنامه نگاری اشاره می کند:"نور در نگارگری ایران دارای منشاء مشخصی نیست. نوری در این آثار ساری است که همه چیز و همه کس را به یکسان عافیت بخشیده و مانند آفتاب به همه چیز هستی بخشیده است. در این فضای منور بیکران گویی تمام تاریکی ها و نیروهای پلید اهریمنی (شیطانی) به کناری رانده شده و به عوض نیروهای خالص و شفاف جایگزین آن شده است."(۱۰)
"در نقاشی ایرانی همان گونه که فرشتگان سایه ندارند، انسان ها و چیزها نیز سایه ندارند، همه چیز نور است، واقعیتی مجرد و آرمانی است بدون سایه و آزاد از سنگینی و حجم واقعیت روزمره، در بند این جهانی نیست و در حقیقت خیالش نورانی است. این عالم دارای زمان و مکان و حرکت مشخص خود می باشد و آنرا اجسام و الوان و اشکالی است واقعی، اما غیر از اجسام این عالم خاکی یعنی دقیقا همان فضای ملکوتی مینیاتور ایرانی و به همین انگیزه رنگها در این نوع نقاشی صرفا از وهم هنرمند سرچشمه نمی گیرد، بلکه نتیجه شهود واقعی است که تنها با چشم دل قابل رویت است."(۱۱)
....................................................................................................................
۱) حرفه هنرمند ۱۱، نشریه هنرهای تصویری، بهار۸۴، ص ۱۲۰
۲) مجموعه سخنرانی های دومین کنفرانس نگارگری ایرانی و اسلامی، شاهنامه نگاری، تهران، ۱۳۷۶، ص ۱۵۷.
۳) حرفه هنرمند ۱۱، نشریه هنرهای تصویری، بهار۸۴، ص ۱۱۲.
۴) شیلا.کن بای، نقاشی ایرانی، ترجمه مهدی حسینی، تهران ۱۳۸۲، ص ۹.
۵) حرفه هنرمند ۱۱، نشریه هنرهای تصویری، بهار۸۴، ص ۱۳۰.
۶) واسیلی کاندینسکی و دیگران، معنویت در هنر، ترجمه هوشنگ وزیری، تهران، ۱۳۸۱، ص ۱۲۷.
۷) خسرو احتشامی هونه گانی، باغ های چوبی، اصفهان، ۱۳۷۷، ص ۹۴.
۸) حرفه هنرمند ۱۱، نشریه هنرهای تصویری، بهار۸۴، ص ۱۴۰.
۹) همان منبع، ص ۱۳۰.
۱۰) مجموعه سخنرانی های دومین کنفرانس نگارگری ایرانی و اسلامی، شاهنامه نگاری، تهران، ۱۳۷۶، ص ۵۵.
۱۱) حرفه هنرمند ۱۱، نشریه هنرهای تصویری، بهار۸۴، ص ۱۳۴.
میدونی چرا همیشه دوستت داشتم نه به خاطر اینکه رفتی اردن نه بخاطر اینکه اون عکسی که از خودت گذاشتی از تیپ زنهایی بود که من دوست دارم از این مسئله خوشم میاد و دوستت دارم که وبلاگ تو کامنت گذارهای زیادی نداره که بیان ازت تعریف کنن ولی تو خیلی تخصصی به مقوله هنر میپردازی و روشن کار میکنی میفهمی چی میگم ...من که سواد درست درمونی ندارم میام اینجا و چیزهایی در مورد معماری نگار گری و خیلی چیزها یاد میگیرم ...ادمک دوستت دارم دختر بخاطر تلاشهای صادقانه ات نه بخاطر هیچی بخاطر نفس عمل این دوست داشتنی ترین چیزه و بهترین انگیزه
اریک عزیز ممنونم از این همه لطفی که بهم داری... و خوشحالم!
مرسی (فکر کنم هر چی کوتاه تر باشه بیان م احساسو به تر منتقل کنه)
تمنا می کنم. منم سپاسگذارم بابت شعر سیلوراستاین. خیلی هیجان انگیز بود!
تحقیق خیلی جالبی بود، کنجکاو شدم قسمت اولشم بخونم و خوندم... اگر قسمت بعدی هم داره من قطعا خواهم خوند!
فقط این عکسایی که گذاشتی از کجا گرفته شده؟!
عکس هایی که مربوط به نگارگری یه را از اینترنت گرفتم و هر دو از آثار کمال الدین بهزاد ست. می تونید اسمش را سرچ کنید و بقیه ی آثارش را هم ببینید.
دوست خوبم آدمک عزیز! من همینجورکه توی پستمم گفتم به این معتقدم که هرکی هرچی که دوست داره می تونه توی وبلاگش بذاره .اما یه تعدادی از دوستان مشترک ما می خوان با تخریب و به گند کشیدن بزرگان وطنی یا غیر وطنی! خودشونو بزرگ و فراتر از هرچیز و همه چیز جلوه بدن.
گاهی آدمای کوچیکی مثل ما واسه دیدن افقای دور دست باید رو شونه غولها بایستند. که این چیز بدی نیست اما وقتی ما بخوایم با ترور شخصیت جایی واسه ی خودمان باز کنیم و خودمونو توی حصار تنگ چشمی و کوته بینی و شرارت محصور کنیم این دیگه قابل اغماض نیست و نمی شه در برابرش سکوت کرد.
البته تا نظر شما چی باشه؟
ایمان جان وقتی تو معتقدی: که هرکی هرچی که دوست داره می تونه توی وبلاگش بذاره. دیگه اما وجود نداره! هرکس می تونه نظرش را بنویسه تو هم نظر خودت را می نویسی. البته من نمی دونم منظور تو از دوستان مشترک کیا هستند و هرچند با ترور شخصیت موافق نیستم اما همونطور که گفتی و گفتم هر کس نظر خودش را داره. تو هم اینقدر خودت را آزار نده. اگه می تونی فقط اطلاع رسانی کن. گذشت زمان همه چیز را روشن می کنه...
خیلی خوشم آمد. مخصوصا قسمتهای مربوط به زرتشت.
خوشحالم!
سیو کردم. می خوانمت!
:***
قربونت.
سلام خوبی
سال نومبارک از اون مطلب ها نوشته به سطح سواد
مانمی خوره ها
سال نو مبارک
خوش بگذره
امیدوترم شاد و سلامت و سرزنده باشی
راستی جای من کنار زاینده رود پیاده روی کن
سال نو شما هم مبارک!
نوشته ی من ربطی به سطح سواد نداره!
هر ایرانی می تونه این اطلاعات را درون خودش جستجو کنه!
تو هم خوش باشی. کنار زاینده رود یادم نمیره!
آخرین پست اریک رو بخون شاید...
قبلا خوندم. نظرم همونه که گفتم!
سلامی دوباره باید به لبخند صبح فردا
سلاممممممممممم!
حالا گرفتم اسم جدید وبت رو... کلی ایرانی و هنری...
:***
اصفهان خیلی با روحیاتت جوره به نظرم:)
میری بگردی و کیف کنی؟:P
بلههههههههههههههههههههههههههه
سلام
خیلی خوشحال میشم وقتی در مورد نگار گری ایرانی می نویسی!
کتاب انسان نورانی در تصوف ایرانی اثر : هانری کربن
و مقاله انگاره های نورانی در نگار گر ی ایرانی اثر حسن بلخاری در کتاب حکمت هنر و زیبایی . جالب نوشتن!!
دوست دارم وبمو ببینی نظر بدی عشق هنوزم هست
اسممم نخوند ولی طوری نیست
تا بعد