17 دی 1386
تا حالا فکر کردید چقدر فاصله بین شادی و غم، زندگی و مرگ، کمه؟! همه مون خیلی راجع بهش شنیدیم یا توی کتابا خوندیم اما باور کردنش واقعا سخته.
نیمه ی اول امروز، برای ما بسیار شاد و پر انرژی سپری شد. همه گی برای کاری رفته بودیم شهرکرد، و تمام مدت هم از لطف طبیعت سرمست بودیم. همه اش توی ذهنم دفعه ی آخری که اونجا بودم را با امروز مقایسه می کردم. اون روز از شدت گرما داشتم هلاک می شدم و امروز از سوز برف و سرما. همیشه ابهام و راز طبیعت من را شیفته ی خودش می کنه و باعث میشه احساس یگانگی با تمام هستی بکنم.
تا ظهر، همه چیز برای مایی که امسال اصلا برف ندیده بودیم، عالی بود. اما در راه برگشت از شهرکرد، حادثه ای رخ داد که اگه معجزه ای نبود، می تونست به بدترین حادثه ی زندگیمون تبدیل بشه. خدا را شکر به خیر گذشت. در فاصله ی نیم ساعت بعد، تلفنی خبردار شدیم در یک حادثه ی دیگر متحمل ضرر مالی بسیار زیادی شده ایم! شاید توی هر شرایط دیگه ای بودیم این خبر می تونست فشار عصبی سنگینی بهمون وارد کنه اما در اون لحظات به جای اینکه ناراحت بشیم فقط شکرگذار بودیم. نه بخاطر اینکه مرفه بی دردیم یا این مسئله به هیچ جای زندگیمون بر نمی خوره یا ... فقط برای اینکه امروز می تونست خیلی بدتر از اینها تموم بشه اما ....
خدا جونم ازت ممنونم، بخاطر اینکه خسارتی که بهمون وارد شد مالی بود نه جانی.
بعداً نوشت : برای زندگی کردن فقط دو روش وجود دارد. یک روش این است که هیچ چیز را معجزه ندانیم. روش دیگر این است که هر چیزی را به چشم یک معجزه بنگریم. (آلبرت اینشتین)
سلام.
خدا رو شکر که اتفاقی ناگوار تری بوجود نیومد.
خوشحالم که سالمی! هر جا هستی موفق باشی.
((خدایا ترا شکر می کنم که به من نعمت " توکل " و " رضا" عطا کردی، و در سخت ترین طوفانها و خطرناکترین گردابها، آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستی ها و بلندیهایش آشتی کردم و به آنچه تو بر من مقدر کرده ای رضا دادم.))
خدار رو شکر که سالم و سرحالی!۱
خدا رو شکر که تو پدرت هر دو در کنار خانواده سالم هستید
سلام همسایههای ۲ هم آمده ولی فعلا برنامهای ندارد
خدا رو شکر عزیزم:)
چقدر جمله ی آخرت قشنگ بود...
تلنگری بود از طرف نیمهی دوم زندگی.