18 آذر 1386
* روز جمعه بیست و شش سالگیم تمام شد. هر چی فکر می کنم از سال قبل (در چنین روزی) تا امروز چه اتفاقاتی افتاده و چه کسانی وارد یا خارج از زندگیم شدند و چه تجربیاتی بدست آوردم باورم نمی شه که فقط و فقط یکسال گذشته!
وقتی حوادث سالی که گذشت را مرور می کردم متوجه شدم چقدر در این مدت زندگیم فراز و نشیب داشته و جالبیش اینجاست که هیچ چیزی طبق خواسته و برنامه ریزی های من پیش نرفته با اینکه من همه ی تلاشم را کردم! جالبترش اینه که من نه از اتفاقاتی که افتاده ناراضی ام! نه پیش خودم شرمنده ام! و حتی معتقدم با تمام شکست هایی که از سر گذروندم این سال یکی از بهترین و پربارترین سالهای زندگیم بوده! سالی که برای من مصادف شد با تجربیات خیلی متفاوت و ارزنده که هرچند بعضی اوقات تلخ و درد آور بود اما به نظرم ارزشش را داشت!
* امسال اولین باری بود که روز تولدم کنار خانواده ام نبودم. قرار بود برگردم ایران ولی نشد! البته تلفن و پیام های عزیزان و دوستانم بیشتر از اونی که فکرش را می کردم خوشحالم کرد.
* روز اول بیست و هفت سالگیم (شنبه) را رفتیم بحرالمیت که دفعه ی قبل فوق العاده بهم خوش گذشته بود. این دفعه هم با وجود اینکه هوا سرد بود از ظهر تا غروب توی دریا روی آب شناور بودم.
تولدت مبارک.
پس کی می یای ایران؟
ببینم ما تا کیک نخوریم هدیه نمی یاریما :)
سلام .مطلب روز جهار شنبه شما را با اجازه در وبلاگم آوردم
سلام
وبلاگ زیبایی دارید.
یه سری هم به بلاگ من بزنید.
ممنونم.
سلام
تولدت مبارک ....بیست و هفت سالگی خیلی سن خوبیه ......موفق باشی و سربلند ....
تولدت مبارک!
سلام
تولدت مبارک...امیدوارم هر روز بهتر از دیروزت باشی...
چه سعادتیست که خشنود باشی... برای سالی که گذشت... و رضایت را...
یا علی
تولدت مبارک بارانی . اولین بار اومده اینچجا ولی با تولدت اومدم ..
قربونت برم... چقدر دلم تنگ شده بود... مبارک باشه آدمک عزیزم... خانوم بارون!:)))
احساس می کنم محکم شدی. خوشحالم.