2 آذر 1386


* سه شبه اینجا به شدت بارون می باره. ریز ریز و با سرعت. منم با اینکه سرما خوردم و در حد یه معتاد در حال ترک، بدن درد و تب و لرز دارم اما از حضور باران لذت می برم.

 

* امروز می ریم شهر گمشده ی پترا (petra).

 

نظرات 13 + ارسال نظر
متو جمعه 2 آذر 1386 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.doctormtx.blogfa.com/

خوش بگذره...اونجا شما هم گم نشی !!!

اریک جمعه 2 آذر 1386 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.eric1973.persianblog.ir

i had a rollicking week last week. Ask me how! Life is a big canvas for me out here buddies and i spray all the paint we can get our hands on! Riot of colors it is, our life! Art, it definitely isn't, but a pretty picture it is for sure... you're the one missing to make it complete. Join me now, there's space...
Every small gesture of love is like a seed sowed on a fertile land, when it blooms it's a beautiful harvest Close your eyes and take a deep breath. I'll take a break while you rest and come back with the more next week.

شبستان شنبه 3 آذر 1386 ساعت 12:22 ق.ظ http://shabestan.wordpress.com

خوش به حالتون! میردیم! یک قطره هم نمیاد!

امیر شنبه 3 آذر 1386 ساعت 12:54 ق.ظ http://amir.59.blogsky.com

سلام باز هم برات آرزو می کنم که بهت خوش بگذره

HooMan شنبه 3 آذر 1386 ساعت 09:12 ق.ظ http://mathboy.persianblog.ir

امیدورام هر چه زودتر حالت خوب شه

اون اقاهه شنبه 3 آذر 1386 ساعت 08:32 ب.ظ http://www.eric1973.persianblog.ir

ما چه گمنام در میان صفحات تاریخ ورق خوردیم! من و تو از کجائیم که پرسیدنش جرم نباشد من و تو ا ز کدام آب و گلیم که بشود با مهر آن نماز خواند بگو چه هستیم و از کجاییم؟
حالا بیا بیا و وجود مرا بو کن من نیز به گذشته‌ها پیوستم و تو هنوز بی خبری!!!یادت می‌آید چه شتابی داشتیم برای نوشتن جمله "بابا نان داد" چقدر ورقها را خط خطی کردیم! چقدر مداد‌ها را تراشیدیم تا تیز تیز شوند حالا بیا، بیا و ببین با همان مدادها قلبهایمان را سوراخ می‌کنند! بیا و ببین جمله" بابا آب داد" دیگر مفهومی ندارد! دیگر اگر زیر باران راه بروی و پنهان و آهسته اشک بریزی دیوانه خطابت می‌کنند
همان صفحه ای را که روی آن خانه کاه گلیمان را ترسیم کرده بودی همان صفحه را که سیاه مشق بیت سرنوشت من بود همان صفحه‌ای را که من و تو بر سر کتاب فارسی دعوا کردیم و آنقدر کتاب را کشیدیم تا پاره شد و بعد هر دو از فرط شرم گریستیم! یا آن صفحه‌ای را که در سطر هفتم آن مرتضی عاشق دختر همسایه شان شده بود! همه را پاره کردند دیگر هیچ چیز باقی نمانده آنها حتی تنهاییم را هم گرفته اند! بیا که من خیلی نگرانم! بیا تا باز با یکدیگر آواز سادگی کودکیمان را زمزمه کنیم و به دیواری که پشت آن گذشته خفته تکیه دهیم و به حال خود بگرییم!
بیا باهم به بیچارگیمان بگرییم

محدثه یکشنبه 4 آذر 1386 ساعت 10:05 ب.ظ http://mohadesej.blogspot.com

آدمک باران و باران!!

سمیه و علی دوشنبه 5 آذر 1386 ساعت 06:36 ب.ظ http://kolbeyema.blogsky.com/

زندگی واسه ما آدما مثل دفتر ??? برگه اولش خوش خط مینویسی و دوست داری به اخرش برسی وسطاش خسته میشی بد خط مینویسی و هی برگه حروم میکنی اما اخرش که رسید جا کم میاری حسرت میخوری که چرا برگه هاشو حروم کردی

امیدوارم بهت خوش بگذره فقط بیشتر مواظب خودت باش

هورام سه‌شنبه 6 آذر 1386 ساعت 01:40 ب.ظ http://houram.blogfa.com

اوف حسابی خوش بگذرون که دوباره باید برگردی ایران روز از نو روزی از نو!

جمیل سه‌شنبه 6 آذر 1386 ساعت 06:35 ب.ظ http://www.jamil-sadeghi.blogfa.com

سلام آدمک جان امیدوارم بهتر بشی و بهت خوش بگذره
و زودتر برگردی
حداقل اینجا که بودی یه سری به ما میزدی

هما چهارشنبه 7 آذر 1386 ساعت 01:02 ب.ظ http://jaam-e-mey.blogfa.com

سلام دوست عزیز من

امیدوارم سفر خوبی داشته باشی




کاش میشد زیر باران غمت خیس شد,کاش میشد به نجابت لاله رسید,
وهمچون قطرهای اشک از میان چشمانت چکید,بگذار تا تنهاییم را با تو قسمت کنم,
بگذار در محراب نگاهت دو رکعت نماز عشق بخوانم,بگذار در هوای تو بمیرم.
تو غریب...تو غریبترین و آشناترین نوای قلب منی.
کاش میشد در قاب نگاهت مصلوب شد,از راه دور میروی بی سلام و بی خداحافظی
در انتظار طلوعت به غروب مینشینم...
ماه من روی مپوشان
نه سلامت را میخواهم نه خداحافظیت را
تو فقط نگاهم کن


خدانگهدارت

ایرج نویسا پنج‌شنبه 8 آذر 1386 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.14october.wordpress.com

دوست عزیز
من همواره از باران پاییزی لذت می بردم.و حالا سعادتی با من یار شده تا همیشه و همواره در مجاورت باران٬از آن لذتی جاودانه ببرم.
هر کجای دنیا که هستی٬در سایه ی ابرهای پر باران باشی

sepideh پنج‌شنبه 8 آذر 1386 ساعت 09:05 ق.ظ http://deltange-naseria.blogsky.com

سلام دوست عزیز، خسته نباشید...

دلتنگ ناصریا آپدیت شد با :

365 حسرت را، همچنان می کشم بدنبالم ......

www.deltange-naseria.blogsky.com

موفق باشی ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد