۷ شهریور 1386
فکر می کنم حدود یک ماه پیش بود که خبر پرواز ابدی دو کارگردان بزرگ دنیا را همزمان شنیدم:
میکل آنجلو آنتونیونی و اینگمار برگمان.
از اون روز دلم می خواست در موردشون بنویسم و این قضیه مدام در پسزمینه ی ذهنم وول می خورد. من "برگمان" را با فیلم "توت فرنگی های وحشی" و "آنتونیونی" را با فیلم "ماجرا" می شناسم. که هر دو فیلم جزو آثار برگزیده ی سینما محسوب می شند. اما در مورد مرگ ناباورانه شون ننوشتم چون دلم نمی خواست مطلبی که در موردشون می نویسم بوی غم بده. هنرمند چه زنده باشه و چه نباشه؛ جاودانه است.
تا اینکه امروز در ماهنامه ی سینمایی "فیلم" شماره ۳۶۶ که به بررسی زندگی و آثار این دو کارگردان پرداخته این یادداشت را خوندم که تمام حس من در اون وجود داشت:
" اندوهم به اندازه ی شادمانی ام بود
وقتی که دانستم در آرامش رفته ای،
چنان رفته ای که در آرزویش بودی:
هوشیار و روشن.
توان تو در همین بود،
در هوشیاری و روشنی
در آگاه بودن و سخت گرفتن.
و سرتاسر زندگی ات بر همین تکیه زدی،
تا روز مرگت.
نو بودن برایت گرایشی گذرا نبود
به چنگ آوردن تمامی زندگی امروز بود
و همراهش، حدس آینده های ممکنی که از راه می رسند.
چه مغرورم که بخت دیدار تو نصیبم شد
و چه مغرورم که مجال تماشای تو را یافتم، هنگام کار
تماشای فکر تو و چشم های تو، هنگام کار.
برای ما از خود گنجینه ای به جا گذاشته ای:
متن هایت، پرده های نقاشی ات،
و شیوه ی نگاهت به چیزها
همه ی چیزهایی که در معماری بی زمان ِ آثارت فشرده شدند.
سهمی که از تجربه هایت به ما دادی
چون نور ابدی بر ما تابیدن گرفته است،
نوری که تنها سینما را روشن نمی کند.
گراتسی، میکل آنجلو. "
ویم وندرس
برگمان عزیز و آنتونیونی عزیز سفرتون خوش.
من عاشق مهره هفتم هستم .
اول هم شدم تازه.
سلام و عرض ادب و احترام فراوان ...
سلام ...منم فیلم نگاه میکنم ولی انقدر دیگه کارگردان ها رو نمیشناسم....بابا اینکاره... خوشحال میشم به وبلاگه منم سر بزنید..
اگه دوست داشتی فیلم بچه های خیابانی را هم بین
اونم ایتالیایی
سلام خسته نباشین
جالب بود
مرسی
منم اپ کردم
بهتره یک دقیقه سکوت کنیم....
منم بدرود !
سلام خانومی:))))
اصلا فیلمی ازشون ندیدم:( ولی واجب شد...
چی بگم والا!!!!
سلام. با مطلبی به نام ((داستانی واقعی از یک زندگی...)) به روزم. دوست خوبم منتظرت هستم.
سلام. آره خیلی سخته نوشتن از این دو نفر. اتفاقا الان داشتم یه سکانس از ماجرا را می دیدم. خیلی جای همچین کارگردان هایی امروزه خالیه! مگه دیگه برگمان و آنتونیونی پیدا میشن. یادشون همیشه گرامی. راستی ویم وندرس رو هم دوس دارم: بهشت بر فراز برلین (البته نسخه کامل نه آنجه برنامه ضدسینما و ماوراء نشان داد) و خیلی دور بسیار نزدیکش را اگر ندیده اید بجنبید! حرف ندارن!
قربان شما!
سلام من متاسفانه هیچ کودومو نمی شناسم زیاد فیلم نمی بینم ولی به هر حال متاسفم چون هنر مند بودن.
من آپیدم سر بزن.
سفرشان به خیر اما ....
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتند !
به شکوفه ها به باران بسانند سلام ما را .....
دروغ چرا.....من زیاد فیلم نمیبینم.....اما هنرمند ها جاودانه اند......
وقتی که شاعر رو کشتن
اون رو با ترانه شستن
نه با این ترانه هرگز
مرثیه خون نمی خواستن
سلام
کافه انتهای کوچه بن بست یه جاییه واسه همه اونهایی که میخوان با خاطراتشون و دلشون تنها باشن و تو خلوت دلشون بقیه رو بخونن. خوشحال میشم میشم به کافه بیای البته قبل از ورود صورتک روی چهرات رو بردار و خودت بیا تو. منتظرم.[گل]
:))
به گمانم چنین است عاقبت و آخرمان