۲۸ مرداد ۱۳۸۶
*بنا به درخواست "یه بنده خدا" ی عزیز در وبلاگ "بوی خاک خوشترین بوی دنیاست" دو انشا از بچه های ناپل را بصورت کامل می نویسم:
"وقتی بزرگ شدی دوست داری چه کاره شوی؟"
من، کاری را که من می خواهم بکنم وقتی بزرگ شدم، یک کار نیست، خیلیه. می خواهم جوشکار شوم، حلبی ساز، دستفروش. پدرم همه ی این کارها را می کند، به این خاطر من هم می خواهم این کارها را بکنم.
اما دقیقا نمی دانم چه شغلی را پیش می گیرم، وقتی بزرگ شدم. بعضی وقت ها، وقتی پدرم پول درست و حسابی گیرش می آید، می خواهم این کارها را بکنم. اما وقت های دیگر که به در و دیوار فحش می دهد چون یک لیر هم کاسب نیست، آن وقت نمی خواهم این کارها را بکنم.
وقتی جیوانی عصبانی ام می کند، دلم می خواهد جلاد شوم. حتما جلاد خوبی می شوم.
شغل دیگری که از آن خوشم می آید، گارسونی است. گارسون خوشبخت است، من می بینم که خوشبخت است. گارسونی روبروی خانه ما زندگی می کند و همیشه سوت می زند.
مادرم می گوید مهم نیست که وقتی بزرگ شدم چه کاره شوم، فقط اول باید درسم را بخوانم. چون اگر دست کم دبستان را تمام نکنم، حتی به عنوان رفتگر هم استخدامم نخواهند کرد. چون حتی سوال کردم از رفتگری که توی کوچه ماست که چه مدرسه ای رفته است و او جواب داد: فضولیش به تو نیامده، بی ادب!
برایم مهم نیست وقتی بزرگ شدم چه شغلی خواهم داشت، اصل قضیه این که پول دربیاد. پدرم می گوید، بدون اسکن هیچ کاری نمی شود کرد در زندگی. و وقتی این را می گوید خودش را توی آینه با همچون قیافه ای نگاه می کند که معلوم است دلش می خواهد توی صورت خودش تف کند و بعد دلم برایش می سوزد...
"گرسنگی در جهان"
گرسنگی در جهان خیلی زیاد است. ملت هایی هستند که از گرسنگی می میرند. آن جا مگس هست، تمساح، عنکبوت، گرسنگی، آن جا آفریقا است.
اما هند هم همچو تعریفی ندارد.
در چین به تو پول می دهند، اگر بچه پیدا نکنی. گرسنگی در جهان مثل کرم می لولد، مثل کرم خاکی. کشورهای پول دار زیادی وجود دارند که حتی نمی دانند اصلا گرسنگی را چه طوری می نویسند، اما در هند، آفریقا، بازیلیکاتا می دانند گرسنگی را چطور می نویسند!
جهان حال آدم را به هم می زند، انسان حال آدم را به هم می زند، جهان مثل یک بریز و بپاش پول دار رفتار می کند و لازاروس هم آفریقا است و یک کمی هم از پرو. پرو قدیم ها خیلی پول دار بود، حالا از زور گرسنگی شکم درد دارد.
جهان حال آدم را به هم می زند، من نمی ترسم این را بگویم، چون مبصر کلاس هستم و اجازه دارم بعضی چیزها را بگویم.
و به این شکل این انشا را تمام می کنم، با این کلمات:
انسان از نسل میمون نیست، بلکه از نسل خفاش خون آشام است!
جالب بود. مرسی. تکانی بود به افکار فسیل شده مان.
در مورد انشا هم باید بنویسم. قلقلکم داد. راستی خوبی؟؟؟؟؟
مرسی عزیزم به خاطر این لطفت ... خیلی جالب بود مخصوصا انشای گرسنگی ... نه حتما باید برم کتابو بگیرم بخونم
زیباست
که تو
میمون ها رو از کثافت
مبرا کردی
یه سر یه من بزن
سلااااااااااااااام عزیزم....
مرسی اومدی. گلم...
آدمک بارون عزیزم...
خیلی خوشگل بود به شدت کیف کردم:)))
آشنا شدن با دنیای محدود و طرز فکر از اون محدودتر چنین بچه هایی جدا جذابه...
با جمله ی آخرت یاد این افتادم:
ای ستاره ای که پیش دیده ی منی
باورت نمی شود که در زمین
هر کجا به هر که می رسی
خنجری میان مشت خود نهفته است
پشت هر شکوفه ی تبسمی
خار جانگزای حیله ای شکفته است...
البته گاهی نظرم اینه ولی دیدن خوبیای آدما شگفت انگیزه برام...:)
سلام دوست عزیزم من به روزم پیشم بیا خوشحال میشم
ادرس این اقای هومن را نگذاشتی تا ما بترکونیم.....
تنها چیزی که مهمه اینه که اونی که این حرف های قشنگ رو زده آیا خودش میدونسته گرسنگی رو چه جوری مینویسن؟؟؟؟
منظورم ابنه که:
...آوازه خوان...نه آواز
خواستم یه حرفی به این داداشمون ... مردی که مرده بود بگم ... شنیدی که میگن آنچه از دل برآید بر دل نشیند ؟ شنیدی که میگن نفس یه نفر حقه ؟
اون اگه گرسنگی رو هم نچشیده باشه حداقل با این کتابش اعتراضشو کرده چشه خیلییا رو باز کرده به این موضوع اگه از دل بر نیومده بود به دل هم نمی نشست ... حرفم اینه که همش نباید گله کنیم که ... آره دیگه
آواز خوان نه آواز......احتیاجی به توضیح بیشتر نداره.....آره عزیز
جالب بود برای من هم همه شونو بارها خونده م. اما من می گم ما چون سیریم ازین نوشته ها خوشمون میاد اگه گشنه بودیم بدمون میومد ازین ها بخونیم. البته منظورم اون گشنگی صبحانه ناهار شام نخوردن شما نیست! منظورم گرسنگی اجباریه.
بابا این هومن هم که هر روز یه تریپه یه روز کامنت دونی داره یه روز نداره!!!!!
بیبین اون حلبی ساز خیلی جواب میده!!۱
سلام. مرسی. خوبم. هفته ای در کوه و کمان بودم. بازگشته ام.
این آدرس جدیده منه: http://dirtyfeets.persianblog.ir/
سلام
من رو که یادته؟همون اورامان سابق!
مجبور شدم اسباب کشی کنم
آدرس خونه ی جدیدم هم اینجا گذاشتم
سلام
می دونی انسان از نسله هر چه هست یه دل داره که راحت می شکنه...
سلام
[گل]
.
میلاد خسته و مبارک مولود زمان. فخر زمین. سرور کائنات بر تمام شیعیان مبارک
.
.
دوست دارم با تو باشم گل ز رخسارت بچینم
همچو نرگس خیره و حیران چشمان تو باشم
دوست دارم کلبه ام یک شب شود کاخ وصالت
گنج در ویرانه بینم مات و حیران تو باشم
دوست دارم گر بچینی گل برای سینه ی خود
ساق آن گل گردم و سر در گریبان تو باشم
ای همای کاخ احسان سایه افکن بر سر من
دوست دارم تا ابد خرم ز دامان تو باشم
.
.
.
همیشه سبز باشی دوست خوبم
[گل]