۲۳ مرداد ۱۳۸۶
در حدود سال ۲۷۵۰ ق. م. هرم پله دار پادشاه زوسر از سلسله سوم در سقاره یا گورستان باستانی (شهر مردگان) ممفیس برپا داشته شد. این هرم که احتمالا کهن ترین بنای سنگی مصر است، نخستین مقبره ی عظیم پادشاهی بود. شکل هرم مزبور که ظاهرا چیزی در حد واسط بین مصطبه و هرمهای حقیقی بعدی در جیزه است، در واقع کُپه ای از چندین مصطبه ی تدریجا کوچک شونده است که در پایان کار ساختمانی مشابه زیگوراتهای بزرگ بین النهرین از آب در آمده است. اما هرم زوسر برخلاف زیگوراتها یک مقبره است نه یک معبد، و ارتفاعش از بناهای شهر مردگانی که پیرامونش ترتیب یافته، بلندتر است.
مقبره ای چون مقبره ی زوسر، وظیفه یا کارکردی دو گانه داشت: حفاظت از پادشاه مومیایی شده و متعلقاتش، و مجسم ساختن قدرت مطلق و خداگونه ی وی به کمک جسامت و صلابت خویش. این ساختمان، با معبدهایش (امروزه آن را یک زیارتگاه درمانی می پندارند)، مجموعه ی مهتابیهای محصور، و حیاط بزرگش آفریده ی ایمحوتپ یعنی نخستین هنرمندی بود که نامش در تاریخ مدون آمده است. او که وزیر اعظم پادشاه زوسر و مردی با نیروی افسانه ای بود، در جهان باستان نه فقط به عنوان یک مهندس معمار بلکه به عنوان انسانی فرزانه، جادوگر، حکیم (پدر علم پزشکی)، کاهن، و کاتب ـ گونه ای نابغه ی همه چیزدان که بعدها به عنوان خدا پرستیده شد ـ نیز ستوده می شد.
...
برگرفته از کتاب "هنر در گذر زمان" تالیف "هلن گاردنر"
.............................................................................................................
*پس از گذشت سالها که تاریخ هنر مصر را بارها و بارها مرور کرده ام؛ هنوز هم فرهنگ، هنر و تمدن این سرزمین باستانی برام عجیب و شگفت انگیزه...
*بیماریهای من مثل همه ی کارهای دیگه ام برعکسه. در فصل زمستون سرما نمی خورم اونوقت توی تابستون سرما می خورم اونم چه سرما خوردگی ای که تا یک قدمی مرگ منا میبره!!!
*چند روز پیش توی آشپزخونه با داداشم مسابقه هندونه خوری گذاشته بودیم. من پیشنهاد دادم تخمه هندونه ها را تف کنیم که بخوره توی کاشی ها و بیافته توی ظرفشویی. هرکس نشونه گیریش دقیق تر باشه که تخمه ها نیافته بیرون ظرفشویی اون برنده ست. من انجام دادم اینقدر هم هدف گیریم خوب بود! تا نوبت داداشم رسید مامان خانومی اومد دعواش کرد. بیچاره داداشم که خواهری مثل من داره!
خب اگه ما این داداشا رو حرص ندیم پس چی کار کنیم اونم تو تابستون
من که میزان خباثت خونم پایین میاد و نمیتونم زندگی کنم:))
شاد باشی
یا حق
راست میگی ؛)
خب اینم جزو تفریحات سالمه دیگه!
تو هم خوش باشی هستی جونم
سلام
من سرما نخوردم. ولی حساسیت فصلی پوستمو داره می کنه:(
سالهاس سربسر داداشام نذاشتم. یعنی از وقتی که عروس شدم...
آخی حساسیت خیلی بدتره.
پس حسابی رفتی قاطی آدم بزرگا دیگه؟!
آدمک باران عزیز...
راست می گی فرهنگ مصر خیلی خاصه...
نذار ازین مسابقه ها ...کودک درونت فک کنم به شدت فعاله:D
مصر تمدن و فرهنگ جالب و جذابی داره...
چرا از این مسابقه ها نذارم؟!
آخه با کودک درونم کلی حال می کنم ؛)
راستی حتما باید در آفریقا همیشه مرداد است رو بخونم...:))
آره ؛)
همیشه دوست داشتم اهرام رو ببینم........بزرگترین شگفتی برای من تمدن مصر است.......
باید خیلی دیدنی باشه.
اما حتما متوجه شدی این هرمی که من در موردش نوشتم جزو اهرام سه گانه نیست...
سلااااااااااااااااااااام خوبیییییییییی؟ منم دلم برات یه ریزه شده بید..... ایول منم دوست دارم ولی خداییش خوندن این کتاباشونم برا درک سخته نه؟؟؟؟
الان کلی دلم واشداااااااااا دیدمت (نیشخند)
به به خانومی
نه اتفاقا کتابی که من این قسمت را ازش انتخاب کردم اصلا کتاب مشکلی نیست خیلی پرحجمه اما درکش راحت...
منم خیلی خوشحال شدم ؛)
سلام
اینقدر وقت برای گریه کردن به حال تاریخ و فرهنگ از دست دادمون کم میارم که فرصت به فکر کردن در مورد عجایب مصر و امثالهم نمی رسه.
بعدشم تو خجالت نمی کشی از اینجور فیلم و سیانسها واسه اون داداش بخت برگشتت در میاری برو خدا رو شکر کن من داداشت نیستم
اونوقت میشینید و دم از برابری حقوق زن ومرد سر میدید.
خوب عزیز من همین کارا رو می کنید که حقوقتون کمتره ( شفاف سازی : منظور حقوق معنوی میباشد)
خودت بهتر از من میدونی که گریه کردن و افسوس خوردن دردی را دوا نمی کنه... من کلا دنیای باستان برام خیلی شگفت انگیزه و علاقه ی خاصی بهش دارم.
برای چی باید خجالت بکشم؟!
اگه داداشم بودی چیکار میکردی اونوقت؟! خیلی هم دلت بخواد خواهری مثل من داشته باشی که پایه باشه واسه شیطنت و جنگولک بازی!
حقوقمون که برابره بحثی هم نداره! حالا بماند که کسی حقمون را بهمون نمیده اما ما از حلقومشون می کشیم بیرون! تا عبرتی شود برای سایرین!
میگم این داداشه ما مارو سر کار نزاره کاسه کوزه ها سر ما نشکنه خوبه والا
ای بابا آخه تو چه خواهری هستی دیگه؟!
الهی بمیرم داداش من اینقدر آروم و بامعرفته که نگو :)
راستی پستای قبلتو خوندم ... میشه یکی از اون انشاهاشونو کامل بنویسی ؟؟؟؟؟ یه نظر دیگه هم راجع به مکه رفتنت می خواستم بدم که الان دچار آلزایمر شدم یادم نمی آد (نیش)
لطف کردی
حتما مینویسم فقط به خاطر تو ؛)
تو هم مثل من آلزایمر گرفتی؟ آخه تو چرا؟ تو که خیلی جوونی حالا من را بگی یه چیزی!
سلام دوست بسیار عزیزم:
بابت مطالب قشنگی که در وبلاگت می نویسی سپاسگزارم.
من قسمت دوم "آل پاچینوی فوتبال ایران" رو آپ کردم.
منتظر حضورتون هستم.
ممنون از لطفت.
پست جدیدت را همون موقع که آپ کردی خوندم اما بعدا میام در موردش می نویسم. حتما
موفق باشی
سلام ایول بعد از چند سال سر زدی!!!!!!!!!!!!!
ولی اشکال نداره تو بزن با تاخیر بزن( منظورم سره)
فردا صنعت نفت پرسپولیسو می ترکونه!
تا بعد
تمنا میکنم آقااااااااااااااااا
من فکر میکردم مسابقه ی فوتباله نمیدونستم قراره کسی بترکه!
بابا این کتاب معرکه است همون هنر در گذر زمان رو می گم
چه مسابقه خوبی ! یادم باشه امتحانش کنم
کتاب جامعی یه مخصوصا چاپ جدیدیش الحاقات خوبی داره.
خیلی مسابقه ی باحالی یه! امتحان کن پشیمون نمیشی ؛)
سلام
این مطالبی که وارد میکنی آدم رو وسوسه میکنه که اون کتابو تهیه کنه و بخونه ولی صد حیف که درسای دانشگاه فرصتی برای مطالعه ی آزاد نمیده
.
به هر حال موفق باشید و همیشه سبز.
.
.
.
راستی!!!!
من که داداش ندارم با کی هندونه بخورم؟؟؟؟؟
.
.
.
ولی خوب در عوض یه دایی دارم سه سال از من بزرگتره. اون جای خالی یه داداش رو برام پر میکنه. . . .
در این مورد مطمئنم که بیشتر مواقع اون توی مسابقه ها برنده میشه
.
.
ترجیح میدم بدون مسابقه هندونه بخورم باهاش.
همیشه پیروز باشی دوست عزیزم
میدونم فرصت نمیشه...
منم یه تکه هایی که برای خودم جالبه را انتخاب میکنم که کسانی مثل تو که فرصت نمیکنند همه ی کتاب را بخونند حداقل همین مختصر را از من هدیه بگیرند.
چه فرقی میکنه داداش با دایی؟ مهم اینه که پایه داشته باشی که بتونی باهاش خوش باشی...
خب تو سعی کن مسابقه هایی طرح کنی که امکان بردن خودت بیشتره ؛)
شاد باشی و یگانه. هما جان
سلام خوبی سر حال شدی مسابقه هندونه خوری راه انداختی
پس حال غذا خوردنم پیدا کردی
راستی
آره بعضی اوقات شیطنتم میاد ؛)
هندونه که غذا نیست میوه ست!
ها؟!
من هم در تابستون سرماهای سختی میخورم!کلا در تابستان تب میکنیم و کسی دلش به روز ما نمی افتد..