۸ مرداد 1386
چند سال پیش ، با معرفی و اصرار یک دوست ، کتاب " ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد " نوشته ی "پائولو کوئلیو" را خوندم. اونقدر از این کتاب بدم اومد که دیگه سراغ نوشته های این نویسنده نرفتم.
تنها جمله ای که از کوئلیو توی ذهنم مونده و به نظرم درسته، این بود:
" دیوانه بمانید، اما مانند عاقلان رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید، اما بیاموزید بدون جلب توجه، متفاوت باشید."
نمی دونم چرا این روزا جلب توجه کردن در جامعه ی ما مد شده و همه می خواند جلب توجه کنند اونم با هر وسیله و به هر قیمتی!
از قدیم گفتند: " درخت هر چه پربارتر باشه سر به زیرتره. "
.......................................................................
*تا حالا با اصرار بردندتون مهمونی، بعد بیاند تا سه روز به سوتی هایی که دادید بخندند؟!
** تا حالا ظرف پیرکس را روی اجاق گاز ترکوندید ببینید چه صدایی میده؟! اگه پاسخ منفی یه پیشنهاد می کنم اصلا امتحان نکنید چون هم از صداش زهره ترک می شید هم غذاتون با خرده شیشه مخلوط می شه و دیگه قابل خوردن نیست.
***تا حالا آقای پدر را دقیقا در روز پدر آزرده کردید اونم به خاطر لباس جلفی! که در مهمونی پوشیدید؟!
اومدم
سلام
خوش اومدی ؛)
سلام
وب جالب دارید
خیلی خوشحال میشم به وب من هم سری بزنید و نظرتون رو واسم بنویسد
موفق باشید
بای
ممنون از لطفتون.
سلام! ممنون بهم سر زدی ! اگه خواستی منو پیوند کنی به همین اسم بنویس: (تریفه ی مانگه شه و!). مر۳۰
تمنا می کنم.
چشم
سلام.
من هم چندان با کوئلیو حال نمی کنم و یکی از کتابهایش هم که کمی به نظرم خوب آمد همین ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد بود. حالا چرا باهاش حال نمی کنم خودش کلی دلیل داره!
در مورد فیلم ها هم باید بگم کلوپ های به اصطلاح خودمان زیر زمینی (یعنی بدون مجوز) و یا حتی مجوز دارها این روزها آرشیوی بلند بالا از آثار سینمایی (از سینمای صامت گرفته تا آخرین فیلم های روز آمریکا) دارند که می توان از آنجا فیلم های مورد نظر را تهیه کرد. یک سری حضوری اند یک سری با پیک کار می کنند.
راهنمایی بیشتر لازم بود حتما خبرم کنید.
چه جالب! این کتاب به نظرتون خوب بود؟
خودمم دو تا از این کلوپ ها سراغ داشتم اما مدتی یه هر دو منتفی شدند حالا من موندم بدون فیلم :(
حتما از راهنمایی هاتون استفاده می کنم. ممنون
چقدر خراب کاری ... واااااا
من و خرابکاری؟! والاااا
من هم واقعاً از کتاب ورونیکا متنفرم. و تجربه شکستن ظرف پیرکس رو هم دارم.
اما فرقش اینجاست که من با صداش خیلی حال کردم.
شکستن و ترکوندن ظرف پیرکس با هم فرق میکنه. باید تجربه کنی تا بفهمی ؛)
بد تر..............من خیلی از این بدترا کردم
از کوییلو هم خوشم نمیاد
شاید مهم ترین دلیلش اینه که خیلی ها خواستن با دست گرفتن کتاب هاش جلب توجه کنند................به نظرم حرف تازه ای نیست....یک مخلوط عجیب و غریب.....یک آدم غربی نمیتونه عرفان شرقی رو دست کاری کنه......بعد تحویل مردم مشرق زمین بده....شاید برای مردم غرب جالب باشه...............اما این عرفان در وجود مردم شرق نهادینه شده
راستی رو شعر آخرم نظر ندادی
یه عده میگن مبتذله...............و یه عده هم مفهوم شهوت رو ازش میگیرن....و من احساس خوبی ندارم....مثلا یکی برام نوشته...ای شیطون چی کار کردی؟؟؟.....نظرت رو برام بنویس
سلاااامم
میگم کتاب کیمیا گرشو خوندی ؟؟؟؟ به نظر من که فوق العاده بود !!!!
ظرف پیرکس رو چجوری میشه ترکوند ؟:دی
نه نخوندم
جدا فوق العاده بود؟!
وقتی ظرف پیرکس روی شعله ی روشنه و گرم شده توش آب سرد بریز. به طرز وحشتناکی میترکه ؛)
سلام
من چند تا از کتاباشو خوندم از ورونیکا خوشم نیومد....
اما کیمیاگرش عالی بود مخصوصا داستان نرگس و چند قطره روغن...
تا حالا پیرکس نترکوندم اما تن ماهی رو چرا:-)) کاملا پاشید رو سقف و من از ۱۲ تا ۲ شب سقف تمیز میکردم که فردا که مامان اینا بر میگرندن وحشت نکنن:))
سلام هستی جان
من کیمیاگر را نخوندم...
تن ماهی را چطوری ترکوندی؟ نکنه مستقیم گذاشتی روی شعله!
درباره ی نیاز به جلب توجه می نویسم اگه وقت کنم چون چند وقتیه به ش فکر می کنم. خوش حالم که از کتابای کوئلیو بدت می آد. من با تعریفی که از عشق ارائه کردم اصلاْ قبول ش ندارم. یه جور خودخواهیه. ولی کسایی رو اون قدر دوست داشتم که به خاطرش از بعضی خواسته هام گذشتم و کمک به پیش رفتش کردم. با این که می دوتستم مال من نمی شه.
منتظرم که بنویسی ...
نوید جان
اتفاقا من به این دوست داشتنهای بدون چشمداشت اسم عشق میدم نه چیزی که تو این مملکت بهش میگند عشق. نه به رابطه هایی که منافعی را دنبال میکنه و به قول تو خودخواهانه است...
Vay are manam on ketabo khondam v khosham nayoomad, na man pireks ro pam shekaste ..darvaghe mesle adams ro pam kesh omad badish in bood ke tosh naharam bood"gheyme" v..." nemidonam kodomesh badtare"
مگه پیرکسش پلاستیکی بود که کش اومد ؛)
می شه به منم یاد بدی چطوری می شه پیرکسو مثل آدامس کش آورد؟!
به به بشکن بشکنه
من عاشق ترکوندن هستم
حالا چه پیرکس ، چه بمب
در ضمن از کوئلیو خیلی خوشم میاد خیلی هم باهاش حال میکنم ، ولی اون کتابی که گفتی رو نخوندم
معلومه از کارای مهیج خوشت میاد
یادم باشه به بر و بچ بسپارم یه بمبی یا یه هواپیما با سرنشینی بندازند وسط خونه تون ؛)
میبینی من و تو چقدر تفاهم داریم؟! من از کوئلیو خوشم نیومد؛ تو باهاش حال کردی. من فقط همون یه کتاب را ازش خوندم؛ تو دقیقا همون کتاب را نخوندی!
سلام
می دونی کسایی که کاری ندارن بکنن...مجبورن جلب توجه کنن...
یعنی دلیلش فقط بیکاری یه؟! یا ...
سلام دوست عزیز:
وبلاگ خوبی دارید و من برای اولین بار هست که از وبلاگتون دیدن می کنم.
به وبلاگ من هم سر بزنید قول می دم بهتون بد نگذره.البته نظر هم بدید.
منتظر حضور شما هستم.
ممنون. سر می زنم.
بهزاد جان
خب اون مطالبی را که میای توی یاهو مسنجر آف میذاری در مورد نوشته هام همینجا بنویس فرزندم. نترس نامحرم نداریم ؛)
دیوانه بمانید رو قبول دارم!اما بیشتر از اون قبول دارم که دیوانه نشون بدم!(راستش من خودم رو یه دیوونه ی حسابی می دونم که هیچ کاریش از نظر دیگران حساب کتاب نداره ، اما از نظر خودم...)
پیرکس رو هم شیکشستم اما با اجازت تو مایکرویو!فکر کنم بدونی خیلی وحشتناکه!!!تنها کاری که ازم بر اومد قطع کردن برق از جعبه تقسیم بود!حالا چه بلایی سر خودم اومد بماند!
(همین چند روز پیش این اتفاق افتاد!!)
آقای پدر رو هم با حواس پرتی م روز پدر به شدت آزرده کردم!!(اما یه کم خبیسانه بهم چسبید)
می دونم چی میگی...
شاهکار تو که دیگه خیلی وحشتناک تر از دسته گلی یه که من به آب دادم.
منم وقتی آقای پدر را آزرده می کنم طوری رفتار می کنم که انگار اصلا تقصیر من نبوده ؛)
:) نمی دونم چرا منم به آسونی با کوئیلو کنار نمیام...حس خوندنشو ندارم...
مهشاد عزیزم
حدود یک ماهی یه هر چی به وبلاگت سر میزنم کامنت دونی باز نمی شه :(
چطور می تونم باهات تماس بگیرم؟
سلام....
نیستی...اپ میکنی چرا خبرم نمیکنی.؟؟؟؟؟
شرمنده. نمی دونم چرا چند وقته فرصت نمی شه به دوستان سر بزنم.
سلام دوست عزیزم:
ممنون از لطفتون که وبلاگ من رو قابل دونستید و لینکم کردید.
من هم شما رو با نام زیبای؛آدمک باران؛ لینک کردم تا هر وقت که دلم بارونی شد به
سراغ وبلاگ زیبای شما بامطالب قشنگش بیام.
از شما سپاسگزارم.
منم از لطف شما سپاسگزارم.
در موردسوالت که پرسیدی تن ماهی و چطوری ترکوندم؟؟؟
به سادگی تن ماهی و گذاشتم تو ظرف آب رو گاز بعد رفتم واسه یه پشت کنکوری تست ریاضی حل کردم تن ماهی ترکید و پشت کنکوری عزیز رفت خوابید که فردا واسه درس خوندن زود بیدار شه:((
کیمیاگر و اگه تونستی بخون
شاد باشی
یا حق
ممنون از راهنماییت ؛)
سلام.عزیزم....مرسی که اومدی....خوشحال شدم...