رهایی از گذشته

۱۴ خرداد ۱۳۸۶ 


" گذشته تمام شده و پی کار خود رفته است. اکنون دیگر نمی توانیم گذشته را عوض کنیم. اما می توانیم اندیشه هایی را که درباره ی گذشته داریم عوض کنیم. چه احمقانه است که در لحظه حاضر، به این دلیل که یکی در گذشته ی دور آزارمان داده است، خود را مجازات کنیم."

عبارت فوق را از کتاب شفای زندگی نوشته ی لوییز هی انتخاب کردم به این خاطر که میدونم چسبیدن به گذشته، مشکلی یه که اکثر دوستان و اطرافیانم را آزار میده. و البته زمانی خودم هم این چسبناکی را به خاطراتم داشته ام؛ اما با آزمون و خطا یاد گرفتم که خوشی و عشق را نگه دارم و غم و نفرت را دور بریزم. یاد گرفتم خودم را و اشتباهاتی که در حق خودم کردم را ببخشم؛ یاد گرفتم کسانی که بهم ضربه وارد کرده بودند را هم ببخشم نه به خاطر اینکه آنها لیاقت بخششم را داشتند؛ نه؛ فقط بخاطر اینکه خودم آسوده باشم و در وجودم کینه و نفرت تلنبار نکنم.

 باور کن که پاک کن و دکمه ی Delete خیلی وقته که اختراع شده. می شه خاطرات و آدم هایی را که اذیتمون می کنند حذف کرد؛ هر چند می دونم آسان نیست! اما از گذشته باید گذشت.

" آنگاه که از گذشته دور می شویم، هر لحظه ی زندگی، نقطه ی آغازی است.اینک، این لحظه، اکنون و اینجا، برای من نقطه ی آغازی است."

نظرات 10 + ارسال نظر
سید دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 05:23 ب.ظ http://www.seiied1360.blogsky.com

سلام .خسته نباشی آدمک باران.

البته بگم فراموش کردن اونقدر آسون هم نیست . . .

به من هم سر بزن .

سلام. ممنونم
منم میدونم اصلا آسون نیست...
چشم

سید دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 05:25 ب.ظ http://www.seiied1360.blogsky.com

آدمک باران بهت لینک دادم چون مطا لبت ارزش خوندن داره

لطف شماست.

محمد دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 05:53 ب.ظ http://utv.blogsky.com

ولی به نظر من رسوبات گذشته باقی میمونه
گذشته پاک کردنی نیست
البته منظورم عزا گرفتن بر گذشته نبود
ولی خواه ناخواه تاوان گذشته رو چه خوب و چه بد باید پس داد

خب به نظرم بعضی اوقات باید ذهن را خونه تکونی کرد و ...
من با کلمه ی تاوان زیاد موافق نیستم؛ معتقدم زندگی همه اش بده بستونه؛ عمل و عکس العمله. پس بهتره حواسمون را جمع کنیم چون امروز، گذشته ی فردا خواهد بود.
امروز، گیر دیروزیم، فردا هم گیر امروز. و این چرخش باعث می شه که هیچ وقت اکنون را زندگی نکنیم...
......................................................................
چند وقته وبلاگتون فیلتره. اگه جابه جا شدید حتما خبرم کنید تا لینکتون کنم.

Mat دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 06:11 ب.ظ http://zsagi.blogfa.com

سلاااااااامم

ببین تقصیر من نیست این پت آپ نمیکنه ... نوبت اونه ....

تمام تلاشمو میکنم هرچه سریعتر آپ کنم ...:دی

ایول باحال نوشته بودی ... میگم یکی از او حقایق که باید پذیرفت همون ضعی...... ولش کن :دی

فعلا

سلاممممم آقاااااا
آها؛ میگم انگار کالیبر پت دیگه خیلی خیلی رفته بالا. دارم نگران سلامتی اش می شم. یه موقع سکته مکته نزنه؟ ها؟
تمنا می کنم؛ باحالی از خودتونه.
اون چیزی که تو بهش اشاره کردی حقیقت نیس. حقیقتی که باید پذیرفت اینه که آقایون ایرانی خیلی ... . آره بی خیال ؛)
فعلا

وارونه دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 07:51 ب.ظ

با اشاره ب این نکته که گفتی
««وقتی چیزی را نمی شه تغییر داد، باید پذیرفتش»»
باید بگویم که با تو مخالفم مخالف سر سخت
هرگز چیزی وجود ندارد که نتوان تغییرش داد
ولی با اینکه باید غم و اندوه خاطرات تلخ گذشته را فراموش کرد موافقم و باید بگم که کاری هم نیست که نشه انجامش داد

احتمالا منظور من را از این جمله درست متوجه نشدی.
بعضی موقعیت ها را به هیچ عنوان نمی شه تغییر داد فقط باید پذیرفت مثلا مرگ عزیزان. یا زمانی که کسی را فوق العاده دوست داری و می خوای باهاش زندگی کنی اما اون هیچ احساسی نسبت به تو نداره. یا ...
منم میگم هیچ کاری غیر ممکن نیست مگر اینکه واقعا غیر ممکن باشه.

مردی که مرده بود دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 10:51 ب.ظ http://zendeh-be-goor.blogsky.com

پاک کن هم خطوط کمرنگ را بهتر پاک میکند.......من حرفت رو قبول دارم ولی تو هم حرف من را قبول کن......

منم میدونم هر چقدر زخم عیق تر باشه برای بهبودی اش باید وقت بیشتری گذاشت ...

امیر سه‌شنبه 15 خرداد 1386 ساعت 01:03 ق.ظ http://amir59.blogsky.com

سلام
اولا چرا به ما سر نمی زنی فکر نکنی نمیفهمم
در ثانی هر چند هنوز باخت پرسپولیس فراموش نکردم اما با خواندن مطلبت تصمیم کبری گرفتم
مدونی من فکر می کنم استفاده از پاک کن برای خاطرات تلخ بی نهایت از توان آدم کم می کنه هر چه تعدادش بیشتر میشه قدرت من کمتر.
بهدش گاهی تازه میشه حتی اگه فراموش شده باشند

سلام
کی گفته سر نمی زنیم؟! عجله نکن سر میزنیم :)
خوشحالم که هنوز کسانی پیدا می شند که تصمیم کبری می گیرند.
اگه نگذاریم خاطرات تلخ روی هم تلنبار بشند این اتفاق نمیافته. مدام باید ذهن مون را حرس کنیم و چیزای اضافه و به درد نخور را بریزیم بیرون؛ اونوقت یه عالمه فضا برای عشق و تجربه های تازه پیدا میکنیم.

امیر ارسلان سه‌شنبه 15 خرداد 1386 ساعت 03:38 ق.ظ http://ar3alan.persianblog.com

به این راحتی ها هم نیست
خیلی چیزها رو نمیشه پاک کرد

منم نگفتم کار راحتی یه.
به نظرم چیزایی را نمی شه پاک کرد که نمی خوایم پاک کنیم...

هستی چهارشنبه 16 خرداد 1386 ساعت 04:07 ب.ظ http://memories-river.blogsky.com

سلام باور کن بعضی زخما اینقدر عزیزن که دوس داری
خودت تازشون کنی
وبعضی را نباید به فراموشی سپرد حتی با تمام تلخیاشون
من نمیخوام فراموش بشه
و دارم بد رقم تحلیل میرم
یا حق

jouker سه‌شنبه 22 خرداد 1386 ساعت 02:59 ب.ظ http://jouker.blogsky.com

شرمنده ولی فکر نمیکنید حرفاتون یه کم شبیه رمان کیلویی هاست.
به نظر من تو متنفر و غصه لذتی هست که تو شادی نیست.
من به شخصه از غصه خوردن لذت میبرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد